راه رفتن پسر گلی
سلام پسر عزیزم
از بیستم اردیبهشت که فقط دنبال شما افتادم از همون روز از چهار و پنج قدم شروع کردی تا الان که حسآبی مسلط شدی در حال دویدنی قربونت برم فدای قدمهات بشم یه لحظه هم نمیشینی از هر جایی سر در میاری منم نمیتونم چشم ازت بردارم وروجک تازه کلی برای خودت صحبت میکنی وقتی میخوای کاری انجام بدی ومیدونی کار درستی نیست جلوی روم تو چشمام نگاه میکنی با کلمه هایی که خودت معنیشونو میدونی سر منو شیره میمالی دلبرک اون لحظه میخوام درسته قورتت بدم ،این روزا کارای جدید و عجیبی انجام میدی حیف که وقت نمیکنی برات بنویسم عشق مامان،
مامان و بابا و دردر و به به و ... رو هم میگی
چند روز دیگه تولد یکسالگیت مامآن در حال تدارک جشن برای بعد ماه رمضان قند عسل
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی