سفر به مکتو و...
عزیزدلم دیگه داری مارکوپلو میشی! چهل روزت که تموم شد با مامان ژیلا اینا رفتیم روستای مکتو ویلایی که بابا جون ساخته.باباجون خیلی دوست داشت شما رو هم هرچه زودتر ببره مکتو، قبل از تولدت برنامه ریزی هاشو کرده بود که وقتی رفتیم اونجا یه گوسفند دیگه برات قربونی کنه، حدود یه هفته اونجا موندیم خیلی خوش گذشت حسابی استراحت کردیم و از آب وهوا پاکش استفاده کردیم بازم پسرگلم با مامانش همکاری کرد الهی فدات بشم .
اینم شما و خاله نسترن عسل ابجی، قربون پسرم برم که آفتاب چشمای نازشو اذیت میکنه چشماشو بسته
یه روزم از مکتو رفتیم سراب که زادگاه بابا جونییه و بعد از اونم رفتیم سرعين.
پارک سراب
آلوارس سرعین
عاشق این ژستتم مردکوچولو مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی