فرار از آلودگی
سلام عمر مامان یه هفته ایی خونه نبودیم نتونستم برات بنویسم ،بخاطر آلودگی هوا از تهران خارج شدیم رفتیم ویلا مکتو تا چند روزی از آلودگی دور باشیم، باباجون خیلی توی این هوا اذیت میشد و دائماً سرفه میکرد،این اولین سفر سه نفره ما بود،اول قرار بود تا جمعه بمونیم که با برف و کولاک شدید یه هفته موندگار شدیم،آخه تمام جاده ها بسته شده بود
هوا اونجا خیلی سرد بود من که وقتی بیرون میرفتم تا استخونام یخ میزد ولی با این حال به قول بابا جونی اون صفای خودشو داره،وقتی به آسمون آبی و پاک با ابرای پنبه ایی شکل اونجا نگاه میکنی سرمای هوا از یادت میره من که دوست داشتم فقط به آسمون نگاه کنم انگار خیلی وقت بود آسمونو ندیده بودم از بس همیشه پشته کلی دوده هیچ موقع به چشم نمیاد، موقع برگشت وقتی نزدیک تهران شدیم از دور یه هاله سیاه بالای کوهارو گرفته بود واقعا از دور وحشتناک بود من موندم ما چجوری نفس میکشیم! فدات بشم پسر نازم چندتا عکس تو برفا ازت انداختم این اولین برف زندگیت بود عزیزدلم
اینم جای پای شما و باباجونت